
فعالیت های روزانه سعید زاجکانی
( هو الحق )
از حضور ذهن و ادراک تان
و حوصله مزاج و سلیقه تان
را که هزینه در راهنمایی من ، حتی در مقام تماشاگری گمنام ،
خرج می کنید سپاسگذاری نموده و هر بار آمد و شدی را ارج نهاده خوشآمد می گویم .
و برای آغاز هر حرفی و کلامی مفتخرم به مرام حق و پیروی از حق و اطاعت از حق و در این راستا می بالم اگر لایق باشم که حلقه ای از زنجیره تامین بهشت باشم .
در گذر عمر جان فدای فکر شد
هستی از دست شد
و شخص همواره آواره ,
با هنر جلوگر شد
عاقبت افسانه ها بر دار شد
مرغ زیرک هم ، بار دار شد
انجمن خالی نشد از اهل او
او به تدبیری سر دار شد
و روزگار نو را با خدمت به عشق و عرق دیرینم یعنی جهان حیوانات و طبیعت میسپارم به زمان گر چه گاه سخت بر تن می گذرد اما لذتی مضاعف توامان دارد با گسب تکلیف از هو در سامانه حیوانات .
ارادتمند شما
سعید زاجکانی
از ترک زبانان روستاهای اطراف قزوین اما با اصالتی کردی از شهر بیجار که اجدادش همه از نام خورشید او یکی تنها معدنی از زاج .
کودکی افسانه باف در خیال هم توامان ، همیشه در فکر سفر به کوه پشت سر با نقشه پیش رو . آزارسانی نادان تنها از روی وظیفه.این بود سرشته تصویر دنباله داری که هفت سال زندگی مرا دربرگرفت ، افسانه ای که به بهشت منتهی خواهد شد و سکوت , تنها با گفتن سه بار بیداری ، بیداری، بیداری که می توان کلید آن را در جهانی توامان و همواره ممزوج و در گردش به دست قدرتی لایزال یافت و در این وادی به این مطلب خوی کرد که
در مذهب رندان نباشد اهل حق را چله نشینی
چون که باید دایما کار باشد سرلوحه هر چشمه ای
پس مرادم دست من ، بگرفت
وُ بر طریق ادب
مرا از چشمه حق سیراب کرد
.......................................................................................................................................سزا .